مقدمه
در سيستم بانكي ايران، تجهيز منابع و تخصيص آن در قالب تسهيلات بانكي، كماكان اصليترين وظيفه بانكهاي تجاري را تشكيل مي دهد به طوريكه منابع بانك عمدتاَ متعلق به سپرده گذاران است و بانك به عنوان وكيل و امين مردم منابع مزبور را دراختيار متقاضيان قرار مي دهد . بنابراين هنگام تصميم گيري نسبت به اعطاي تسهيلات، بررسي همه جانبه درخواست ها برای به حداقل رساندن ريسك نکول از اهميت خاصي برخوردار است و كارگزاران اعتباري سعی میکنند هرچه اصوليتر این بررسی ها را انجام دهند. بنابراین بانك به عنوان يك نهاد مالي ريسك اعتباري هريك از بدهكاران را برآورد میكند. اين كار مبناي قيمت گذاري وام ها، تعيين نرخ های بهره مناسب و مقدار وثیقه مورد نیاز هر وام گيرنده است. بانکها در عين حال به كيفيت اعتباري سبد وام خود (به عنوان مجموعه اي از بدهي ها) توجه میكنند، زيرا تداوم فعاليت بانك، تا حد زيادي به عملكرد این سبد و حجم زيانهاي اعتباري در يك دوره معين بستگي دارد.
با توجه به موارد فوق و اینکه برای استفاده از روشها و مدلهای جدید ارائه شده توسط موسسات و محققین مختلف در سطح دنیا (که در بخش مرور مدلهای موجود به آنها اشاره می کنیم) تا کنون مطالعه ای در سطح بانکهای کشور ایران انجام نشده است و مطالعات موجود در حد مرور ادبیات و یا استفاده از روشهایی مانند دادهکاوی بودهاند، به نظر رسید انجام این تحقیق در مورد یکی از بانک های کشور با وجود برخی محدودیتها، آغازی خواهد بود بر ادامه اینگونه تحقیقات در ایران. همانگونه که در بخشهای بعد نیز اشاره خواهد شد از میان مدلهای موجود برای محاسبه ریسک اعتباری سبد وام، از مدلی که دارای بیشترین پشتوانه اقتصادی باشد، استفاده خواهیم کرد. بنابراین هدف از انجام این تحقیق، محاسبه و تحلیل ریسک اعتباری سبد وام یک بانک با استفاده از مدل و مشاهده تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر رفتار مشتریان آن بانک در بخش های مختلف اقتصادی است.
بر مبنای تحلیل انجام شده، میتوان علاوه بر شناخت آن متغیرهای کلان اقتصادی که بر ریسک اعتباری وامگیرندگان اثرگذار هستند با مطالعه روند تغییرات این متغیرها، افزایش یا کاهش احتمال نکول مشتریان بانکها در دورههای مختلف را پیشبینی کرد و بر مبنای آن به سیاست گذاریهای مختلف در سطوح مدیریتی اقدام نمود.
پیشینه تحقیق
طراحي مدلي براي اندازه گيري ريسك اعتباري براي نخستين بار توسط جان موري (1909) اوراق قرضه صورت گرفت و از آن پس تاكنون تحقيقات متعددی در اين زمینه در بانكها و مؤسسات مالي در كشورهاي مختلف صورت گرفته است.
نخستين گام براي سنجش ريسك اعتباري، ارائه مدل رگرسیون لجستيك جهت تعيين ورشكستگي شركتها بود كه توسط بي ور(1966) ارائه شد. بعدها از اين مدل برای اندازهگيري ريسك اعتباري اوراق قرضه منتشرهي شركتها استفاده شد. يكي ديگر از مطالعات اولیه برای اندازهگيري ريسك اعتباري اوراق قرضه، با استفاده از مدل نمرهدهي چند متغيره، توسط آلتمن (1968) انجام شد و به مدل نمره Z شهرت يافت. مدل نمره Z آلتمن يك مدل تحليل مميزي است كه با استفاده از مقادير نسبتهاي مالي مهم مي كوشد تا شركتهايي را كه با ورشكستگي مالي مواجه هستند از شركتهايي كه دچار اين وضعيت نيستند تميز دهد. این مدل باتوجه
به اين نکته كه عدم بازپرداخت وام عمدتاَ مربوط به شركتهايي است كه در آينده دچار ورشكستگي مالي می شوند، ريسك اعتباري را پیش بینی می کند. ساندرز و آلن (2001) در امریکا از اين مدل براي پيش بيني ريسك اعتباري شركتهايي كه از بانكها وام دريافت كرده بودند استفاده کردند و به این نتیجه رسیدند كه اين مدل براي پيش بيني ريسك اعتباري از قدرت بالايي برخوردار است.
مطالعات بعدی توسط المر و بروفسكي (1988) انجام شد. المر و بروفسكي از مدل شبكه هاي عصبي چند لايه پرسپترون براي پيشبيني توانايي بازپرداخت وامها استفاده كردند. از آنجايي كه متغيرهاي ورودي مدل آنها با متغيرهاي ورودي مدل Z آلتمن يكسان بودند، با استفاده از مقايسه نتايج مدل شبكه هاي عصبي پرسپترون و مدل Z آلتمن مشخص شد كه قدرت پيش بيني مدل پرسپترون بيشتر از مدلهاي نمره دهي اعتباري است.
امروزه به موازات مطالعات كميته بال مطالعات متعددی از سوي پژوهشگران و نهادهاي اعتباري براي طراحي مدل دقيق اندازه گيري ريسك اعتباري افراد انجام می شود. مدلهاي بسیاری با استفاده از روشهاي اقتصاد سنجي و شبكههاي عصبي و فازي براي اندازه گيري ريسك اعتباري در بانكها و نهادهاي مالي و اعتباري طراحی شده اند.
در مورد روش هاي محاسبه ريسك اعتباري سبد وامهای بانكها، عمده مطالعات انجام شده در سالهاي 1997 و 1998 صورت گرفته است. در این سالها نخستين قدمهاي ارائه این مدلها توسط جي.پي.مورگان، مؤسسه مالي کردیت سوییس و مك کنزی برداشته شد.
مورگان (1997) با استفاده از مدل CreditMetrics، VaR يا ارزش در معرض ريسك اعتباري سبد وام را محاسبه کرد. او در اين مدل از شبيه سازي مونت كارلو استفاده کرد. در مدل ارائه شده توسط موسسه مالی کردیت سوییس (1997) كه به مدل +CreditRisk شهرت يافت، ريسك اعتباري سبد وام با استفاده از مدلهاي رياضي محاسبه مي شود. در مدل سوم كه توسط مك كنزي (1998) ارائه شد و به نام مدل CreditPortfolioView شناخته مي شود، ريسك اعتباری با استفاده از ارتباط متغيرهاي كلان اقتصادي با ريسك اعتباري سبد وام بانكها محاسبه مي شود.
از زمان ارائه مدلهای محاسبه ریسک اعتباری ، بانکها و موسسات مالی و اعتباری، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی از این مدلها برای محاسبه ريسك اعتباري سبد وامهاي خود استفاده کردهاند. از نخستين كارهاي انجام شده مي توان به كار زازارا (2000) اشاره کرد كه با استفاده از مدل CreditMetrics ريسك اعتباري سبد وام ها را در سطح بانكهاي ايتاليا محاسبه کرد..
در گام بعدي مي توان به مقاله كرن و رودولف (2001) اشاره کرد که از مدلهاي CreditMetrics ، CreditRisk+و CreditPortfolioView برای محاسبه ريسك اعتباري سبد وام بانكها استفاده کردند و این روشها را در سطح بانك هاي آلمان مقایسه کردند. دانيل روش (2003) نیز با تعميم روش CreditMetrics و استفاده از داده هاي بيشتری از بانكهاي آلمان كار کاملتری را در این زمینه ارائه داد.
درويس ، كادلكاكوا و كويزوا (2003) نیز با استفاده از مدلهاي CreditRisk+ و CreditMetrics ریسک اعتباری سبد وامهای بانکهای کشور چک را محاسبه کرده و نتایج روشهای فوق را مقایسه کردند. به عنوان آخرين مورد نيز ميتوان به تحقیق انجام شده در محاسبه ریسک اعتباری در سطح سبد وامهای بانكهاي تركيه توسط اوزلم اوزدمير(2004) اشاره نمود.
در حال حاضر در كشورهاي مختلف و در بانكهاي مختلف، چه در سطح ملی و چه در سطح بينالمللي از مدلهاي موجود ریسک اعتباری سبد وام و تعميم هاي آن برای محاسبه ریسک اعتباری استفاده می شود كه تعدادي از آنها را ميتوان در مقالات در حال تحقيق مشاهده نمود.
در مورد پروژهها و تحقيقات انجام شده در مورد ريسك اعتباري افراد در ایران میتوان به پایاننامههای کارشناسی ارشد معصومه لطیفی (1383)، حسن سبزواری (1384)، محمدحسین ملا ابراهیم لو، (1384)، بهاره عریانی (1384) و فخرالدین زاوه (1387) اشاره نمود.
روش شناسی تحقیق
در مدل CreditPortfolioView با استفاده از متغیرهای کلان اقتصادی در هر کشور، همبستگی رفتار مشتریان یک بانک برآورد میشود و از این طریق ریسک اعتباری سبد وام آن بانک در دورههای زمانی مختلف محاسبه میشود. در این روش ابتدا باید متغیرهایی از اقتصاد کلان انتخاب شوند، به طور آماری آزمون شوند و معناداری آنها سنجیده شود.
برای به کار گیری این روش در این تحقیق، در اولین قدم از بین متغیرهای کلان اقتصادی متغیرهای زیر انتخاب شدند:
شاخص تورم، هزینه ناخالص داخلی، پرداختهای جاری دولت، پرداختهای عمرانی دولت، درآمد نفت، ارزش افزوده بخش ساختمان، ارزش افزوده بخش صنعت و معدن. این متغیرها از مهمترین متغیرهای اقتصاد کلان هستند که در ضمن قابلیت توضیح رفتار همبسته مشتریان بخشهای مختلف اقتصادی را دارند، به علاوه داده های این متغیرها در دوره 1387-1382 در تواتر فصلی موجود است. از سریهای زمانی فوق، اطلاعات دیگری نیز استخراج شدهاند و مورد استفاده قرار گرفتهاند، این اطلاعات عبارتند از:
میزان رشد هر یک از متغیرها: اختلاف میزان متغیر در هر دوره نسبت به دوره پیش از آن محاسبه و در ترکیبهای مختلف با متغیرهای دیگر وارد معادلات شده است.
یک دوره تاخیر زمانی برای هر متغیر: تأثیر هر یک از متغیرهای نامبرده با یک دوره تاخیر در معادله نهایی در نظر گرفته شده است.
میزان رشد هر یک از متغیرها با یک دوره تاخیر زمانی : یعنی در نظر گرفتن همزمان موارد دو بند قبل.
در مورد داده های مربوط به احتمال نکول مشتریان، با توجه به اینکه دادههای موجود برای محاسبه نکول مشتریان بانک در سال های 1382 تا 1387 هستند ، دورههای زمانی سالهای اشاره شده، به دورههای سه ماهه تقسیم شد و احتمال نکول در هر بخش اقتصادی برای دوره های فصلی در آن بازه زمانی محاسبه شدند. ضمناَ تعداد 11408 مشتری حقوقی که اطلاعات آنها در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است در سه بخش دسته بندی شده اند که شامل گروههای “ساختمان و مسکن، صنعت و معدن و سایر بخشها” می باشند.
به منظور محاسبه احتمال نکول مشتریان، در هر بخش اقتصادی و هر دوره سه ماهه جمع جبری وامهایی که در آنها نکول اتفاق افتاده است (یا بازپرداخت نشده یا با تاخیر بازپرداخت شده اند) محاسبه میشود، سپس عدد حاصل به جمع کل وامها در همان بخش در دوره مورد نظر تقسیم شده واز این طریق احتمال (یا میانگین) نکول در بخشها و دورههای مختلف به دست میآید.
مدل CreditPortfolioView
اجرای مدل CreditPortfolioView چهار مرحله دارد که در زیر تشریح می شود:
- رگرسیون لجستیک
از رگرسیون لجستیک برای انجام رگرسیون احتمالهای نکول بر روی متغیرهای کلان اقتصادی استفاده می شود. احتمالهای نکول در بخشهای ساختمان و مسکن، صنعت و معدن و سایر بخشها بر روی دستههای مختلف متغیرهای کلان اقتصادی توضیح داده شده در بخش قبلی رگرس می شوند. صورت کلی معادله رگرسیون لجستیک به صورت زیر است:
که در آن احتمال نکول در دوره t و در بخش اقتصادی j و تابعی خطی از متغیرهای کلان اقتصادی منتخب در همان دوره t و در بخش اقتصادی j است که آزمونهای معناداری بر روی آنها انجام میشود.
علت استفاده از معادله رگرسیون لجستیک در مدل CreditPortfolioView لزوم برآورد نتایج در بازه صفر و یک است، با توجه به توضیحات ارائه شده در مورد متغیرهای مورد استفاده و ترکیبهای مختلف این متغیرها، برای هر یک از سه بخش اقتصادی نامبرده در دورههای زمانی سهماهه برای مجموعاً 24 متغیر معادلات رگرسیونی هر یک با حداکثر 3 متغیر با استفاده از نرمافزار MATLAB برآورد و آزمون معناداری ضرایب بر روی آنها انجام می شود.
آزمون معناداری ضرایب رگرسیون و نیکویی برازش
پس از انجام رگرسیون احتمال نکول مشتریان بانک در بخشهای ساختمان ومسکن، صنعت ومعدن و سایر بخشها بر روی دستههای مختلف متغیرهای کلان اقتصادی، با استفاده از آماره t برای هر دسته از متغیر ها آزمون معناداری ضرایب انجام می شود و دستههایی از متغیرها که برای آنها آمارهها در سطح بیش از 95% اطمینان معنادار هستند انتخاب می شود.
- تخمین متغیر های کلان اقتصادی دارای ضرایب معنادار
در این مرحله، متغیرهای کلان اقتصادی با ضرایب معنادار در معادلات رگرسیون تخمین زده میشوند. متغیرهای دارای ضرایب معنادار در مدل ما (رجوع شود به بخش بعدی) عبارتند از : “شاخص تورم” و “هزینه ناخالص داخلی با یک دوره تاخیر”. نحوه انجام پیش بینی و تخمین این متغیرها در پایاننامه خانم راضیه زاهدی، 1386 ] 5[ آمده است.
- ارائه همزمان معادلات به دست آمده
در مرحله آخر از معادلات رگرسیون به دست آمده و معادلات مربوط به تخمین متغیرهای کلان اقتصادی در کنار یکدیگر برای پیشبینی احتمال نکول مشتریان هر بخش اقتصادی، برای دورههای زمانی سه ماهه در سالهای آتی استفاده میشود.
یافته های پژوهش و تحلیل آنها
در این بخش نتایج تحلیلهای انجام شده و خروجیهای مدل را که با استفاده از نرم افزار MATLAB به دست آمدهاند ارائه میکنیم. برای این منظور نتایج به دست آمده را در سه بخش جداگانه ساختمان و مسکن، صنعت ومعدن و سایر بخشها ارائه و سپس در قسمت بعدی، در هر یک از این سه بخش مجزا ضرایب و نتایج به دست آمده را تفسیر می کنیم.
در رگرسیون لجستیک اجرا شده در این بخش، تنها متغیر معنادار شاخص تورم (CPI) است، که بر اساس نتایج خروجی نرم افزار MATLAB دارای آماره t بزرگی بوده و در محدوده 95% معنادار است.
معادله رگرسیون لجستیک به دست آمده در بخش ساختمان و مسکن به صورت زیر است:
در رگرسیون لجستیک اجرا شده در این بخش، متغیرهای شاخص تورم (CPI) و متغیر تولید ناخالص داخلی با یک دوره تاخیر () در سطح 95% معنادار هستند.
معادله رگرسیون لجستیک به دست آمده برای بخش صنعت و معدن به صورت زیر است:
در رگرسیون لجستیک اجرا شده در این بخش باز هم تنها متغیر معنادار متغیر شاخص تورم (CPI) است، که بر اساس نتایج خروجی نرم افزارMATLAB در سطح 95% معنادار است.
معادله رگرسیون لجستیک به دست آمده در این بخش به صورت زیر است:
حال بر اساس نتایج به دست آمده در این بخش ضرایب به دست آمده در معادلات رگرسیون لجستیک را با توجه به مفاهیم اقتصادی تحلیل می کنیم.
همانگونه که از معادلات ارائه شده مشخص است، مهمترین متغیری که در کلیه بخشها دارای ضریب معنادار است متغیر شاخص تورم است که در بخشهای مورد بررسی یعنی ساختمان و مسکن، صنعت و معدن و سایر بخشها، دارای ضریب منفی و معنادار است. علامت منفی در این بخش ها به این معناست که با افزایش شاخص تورم، احتمال نکول مشتریان در این بخشها کمتر و با کاهش شاخص تورم، احتمال نکول افزایش مییابد. برای توضیح در مورد این علامت از دو جنبه به موضوع میپردازیم. نخست از جنبه مفهوم هزینه سرمایهگذاری و سپس از جنبه وثایق ملکی که در بانکهای ایران، به عنوان ضمانت از مشتریان گرفته میشود.
بر اساس معادلات موجود در مباحث اقتصاد کلان، هزینه سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران در بخشهای مختلف از رابطه زیر به دست می آید:
که در این رابطه r نرخ بهره سرمایهگذاری، δ ضریب استهلاک دارایی سرمایهای و نرخ عایدی سرمایه است که برابر است با :
براساس مطالعات انجام شده، سرمایهگذاران در بخشهای مختلف از تغییرات سطح قیمتها در دورههای زمانی مختلف برای اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری خود استفاده میکنند و در حقیقت، نرخ تورم مورد انتظار خود را با استفاده از انتظارات در هزینه سرمایهگذاری خود لحاظ مینمایند، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هزینه سرمایهگذاری با افزایش نرخ تورم کاهش و با کاهش نرخ تورم افزایش مییابد. از طرف دیگر، با کاهش هزینه سرمایه گذاری، تقاضا برای سرمایه گذاری افزایش می یابد. لذا می توان این نتیجه را گرفت که با افزایش شاخص تورم، تقاضای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اضافه میشود و با افزایش تقاضا، احتمال نکول مشتریان کاهش مییابد. بنابراین، علامت منفی شاخص تورم در معادلات بخشهای اقتصادی مورد بررسی، منطقی و قابل تایید است.
جنبه دیگری که می توان برای توجیه علامت منفی شاخص تورم در معادلات به آن پرداخت، موضوع وثایق بانکی است که در سیستم بانکی کشور در ازای پرداخت وام از مشتریان دریافت می شود. در سال هایی که داده های مربوط به بانک را بررسی کرده ایم (1387-1382) بخش مهمی از تورم به وجود آمده در اقتصاد ایران مربوط به بخش زمین و مسکن بوده است. در اینجا مجدداَ با استفاده از مفهوم هزینه سرمایه گذاری به تفسیر نتایج به دست آمده می پردازیم.
همانگونه که بیان شد، هزینه سرمایه بر حسب قیمت داراییها با رابطه زیر نشان داده می شود:
در معادله فوق قیمت دارایی های سرمایه ای از قبیل کارخانه و تجهیزات در زمان t است. جمله اول معادله، مربوط به هزینه استهلاک، جمله دوم مربوط به هزینه بهره سرمایه گذاری و جمله سوم مربوط به افزایش قیمت دارایی سرمایه ای می باشند.
حال اگر بخواهیم سرمایه استفاده شده در بخش وثایق ملکی را که در رهن بانک قرار می گیرد به معادله فوق اضافه کنیم، می توانیم میزان سرمایه گذاری کل را به دو بخش کارخانه و تجهیزات و وثیقه ملکی تفکیک نماییم و معادله را به صورت زیر بازنویسی کنیم:
همانگونه که از معادله مشخص است با افزایش نسبت به که به معنای افزایش قیمت وثایق ملکی میباشد، هزینه سرمایهگذاری کاهش مییابد (δ<1( و تقاضا برای سرمایهگذاری افزایش مییابد، پس از نکول مشتریان کاسته میشود.
همان طور که در معادلات (5)و (6)و (7)و (8) دیدیم با افزایش تولید، سود واحدهای تولیدی افزایش مییابد، از طرفی با افزایش سود، نرخ بهره متوسط در تابع هزینه سرمایه گذاری کاهش می یابد و این کاهش در هزینه سرمایهگذاری به افزایش تقاضا برای سرمایهگذاری منجر می شود. ضمناَ همانطور که می دانیم، متغیر تولید ناخالص داخلی نماینده کل تولید در یک اقتصاد است. بنابراین با افزایش تولید، سود واحدهای تولیدی افزایش می یابد و این افزایش در سود باعث کاهش احتمال نکول مشتریان میشود و بنابراین، متغیر تولید ناخالص داخلی بر احتمال نکول مشتریان در بخش صنعت و معدن تاثیر منفی دارد. اما در خصوص این مساله که چرا این اثر مثبت یا منفی با یک دوره تاخیر به احتمال نکول مشتریان منتقل می شود نیز به عنوان یک دلیل توجیهی می توان به مساله تاخیر در انتقال تقاضا اشاره نمود که توضیحات کامل مربوط به آن در کتاب اقتصاد کلان رومر آمده است.
نتیجه گیری
هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین احتمال نکول مشتریان بانک با متغیرهای کلان اقتصادی بود که با استفاده از مدل CreditPortfolioView که از دسته مدل های محاسبه ریسک اعتباری سبد وام موسسات مالی و اعتباری است، انجام شد.
در این پژوهش از متغیرهای کلان اقتصادی مختلف در دسته بندی ها و ترکیب های زمانی مختلف استفاده شد و احتمال نکول مشتریان در سه بخش کلی ساختمان و مسکن، صنعت و معدن و سایر بخش ها در معادلات وارد شد.
نتایج به دست آمده از این تحقیق موید این مطلب است که شاخص تورم مهمترین عامل اقتصادی است که در تمام بخشهای اقتصادی بررسی شده، قابلیت توضیحدهندگی رفتار آحاد اقتصادی و حرکت همبسته آنها را دارد. همانگونه که میدانیم سرمایهگذاران در بخشهای مختلف، برای انجام و یا عدم انجام یک سرمایهگذاری، هزینه آن سرمایهگذاری را بررسی میکنند و پس از بررسی گزینههای مختلف، گزینه ارجح را انتخاب مینمایند. در محاسبه هزینه سرمایهگذاری در بخشهای مختلف، نرخ بهره موجود در اقتصاد یا به عبارتی دیگر نرخ بهره بازار نقش مهمی را ایفا می کند و این نرخ بهره ارتباط مستقیمی با افزایش یا کاهش سطح عمومی قیمتها دارد. ذکر این نکته ضروری است که عوامل متعددی تعیینکننده دو پارامتر “نرخ بهره” و “شاخص تورم” هستند و ما فقط به جنبه ارتباط مابین آنها اشاره میکنیم. سرمایهگذاران بخشهای مختلف، در صورتی اقدام به اخذ وام و سرمایهگذاری در یک بخش خاص میکنند که از سودآوری آن تا حد زیادی اطمینان داشته باشند و یکی از مهمترین عواملی که به آنها در تعیین وجود یا عدم وجود سودآوری کمک میکند، شاخص تورم یا به عبارت دیگر سطح عمومی قیمتهاست.
بنابر نتایج به دست آمده، تاثیر بالای شاخص تورم بر تصمیمات و موفقیت سرمایه گذاران و ظهور نتیجه آن در بازپرداخت به موقع یا نکول در بازپرداخت اقساط وامها در کلیه بخشهای اقتصادی مورد بررسی، نشاندهنده قدرت بالای مدل ارائه شده در توضیح واقعیات است. دولت، بانکها و سایر نهادهای درگیر با مسایل اقتصادی میتوانند از نتایج به دست آمده در تنظیم سیاستهای کوتاهمدت و بلندمدت خود استفاده نمایند.
نویسنده: دکتر بابک برومند
دکتری مديريت بازرگانی-بازاريابی دانشگاه اصفهان
دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی سيستمهای اقتصادی–اجتماعی دانشگاه صنعتی شريف
تحلیل گر اقتصادی و مدرس دانشگاه